می نویسم ، یعنی هستم ... آخرین مطالب
نويسندگان دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:25 :: نويسنده : مهدی پارسا
یه روزی یه مرده نشسته بود و داشت روزنامه اش رو می خوند كه زنش یهو ماهی تابه رو می كوبه سرش. مرده میگه: برا چی این كارو كردی؟ زنش جواب میده: به خاطر این زدمت كه تو جیب شلوارت یه تیكه كاغذ پیدا كردم كه توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود … مرده میگه : وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی كه روش شرط بندی كردم اسمش جنی بود. زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه. سه روز بعدش مرد داشت تلویزین تماشا می كرد كه زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر كوبید رو سر مرده که تقریبا بیهوش شد. وقتی به خودش اومد پرسید این بار برا چی منو زدی زنش جواب داد: آخه اسبت زنگ زده بود. دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : مهدی پارسا
دو تا دیوونه از تیمارستان فرار می کنن. ریل راه آهن و می گیرن و راه می افتن طرف شهر. اولی میپرسه: کی می رسیم به شهر؟ دومیه یه نقطه رو اون دورا نشون میده و میگه: هر وقت این دو تا خط به هم برسن. می رن و می رن … تا اولیه خسته میشه. می گه: پس چرا نمی رسیم؟ دومیه برمی گرده و عقبو نگاه می کنه و می گه: فکر کنم ردش کردیم. دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:16 :: نويسنده : مهدی پارسا
يارو با زنش میرند پیش دندانپزشک و شروع میکنه به رجز خوانی که: آقای دکتر بیخود وقتت رو با داروی بیحسی و مسکن تلف نکن، یکضرب دندان را بکش و کار را تمام کن. دکتر میگه: ایول الله به شجاعت شما، کاش همه مریضا اینطوری بودن! خوب حالا کدام دندانه که درد میکنه؟ طرف به زنش میگه: عزیزم دندان خرابت را به آقای دکتر نشان بده! دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:10 :: نويسنده : مهدی پارسا
مامانه ساعت 7 صبح میآد بالای سرپسرش میگه : رضاجون بلند شو باید بری مدرسه دیرمیشه. رضا از زیر پتو میگه: نه من نمی خوام برم مدرسه اونجا هیچکس منو دوست نداره، بچه ها باهام بدن، معلما ازم متنفرن، حتی فراش مدرسه هم سایه ام با تیر میزنه. مامانه میگه: آخه رضا جون نمیشه که نری مدرسه آخه ناسلامتی تو مدیر مدرسه ای! دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 12:7 :: نويسنده : مهدی پارسا
رئیس تیمارستان به یکی از مراقب ها می گوید: «من در این جا از همه راضی هستم، فقط دیوانه ای هست که اصرار دارد من برج ایفل را از او بخرم.» مراقب می گوید: «خب، چرا نمی خرید؟» رئیس تیمارستان می گوید: «آخر پول ندارم. اگر داشتم، حتما می خریدم.»
صفحه قبل 1 صفحه بعد
پیوندهای روزانه پيوندها
|
|||
![]() |